در آيين‌هاي ايراني يكي از مهم‌ترين عناصري كه تاكنون ناديده گرفته شده، موضوع «چله تابستان» است. درباره چله زمستان كم‌وبيش همه اطلاعاتي داريم و مي‌دانيم كه با شروع زمستان عمر تاريكي به سر مي‌رسد و تولد دوباره خورشيد آغاز مي‌شود. به دنبال شروع انقلاب زمستاني در جاي جاي فلات ايران و حتي جاي جاي دنيا شاهد برپايي جشن‌هايي هستيم كه در واقع در زمره جشن‌هاي زمستاني به شمار مي‌آيد.
برعكس انقلاب زمستاني در انقلاب تابستاني ما شاهد مرگ خورشيد و تولد تاريكي هستيم. بي‌شك در اين برهه از زمان به جاي برپايي جشن‌ها و سرورها بايد آيين‌هايي غم‌انگيز و مراسمي در سوگ مرگ آفتاب برگزار مي‌شد كه تقريبا نشاني از آنها باقي نمانده است.
بر اساس اسناد و شواهد به دست آمده در دوران باستان، مردمان نواحي شمال كشور به ويژه مناطق كوهستاني البرز هيچ‌گاه تابع و پيرو دين زرتشت نبودند و از گا‌هشماري و تقويمي به غير از تقويم رايج در ايران باستان تبعيت مي‌كردند. بر همين اساس در ميان آنان آيين‌هايي تراژيك و غم‌انگيز برگزار مي‌شد كه تا به امروز نشانه‌هايي از آنها باقي مانده است كه متاسفانه در برخي موارد بن‌مايه اصلي اين آيين‌ها را مرگ ايزدان گياهي در هنگام درو تعبير كرده‌اند، البته نبايد مرگ نقش ايزدان گياهي را در اين‌گونه آيين‌ها ناديده گرفت.
برخي از اين آيين‌ها براي هميشه به نابودي گراييدند و برخي هم با ورود اسلام رخت بر بستند و جايگاه خود را به شعاير شيعي و اسلامي دادند كه مي‌توان در اين ميان به آيين عاشورا قديم در طالقان، آيين مسجد آدينه جواهرده رامسر، بازار آيين‌هاي علم واچيني در سراسر گيلان خاوري و... اشاره كرد.
نكته جالب توجه در اينجاست كه همه اين آيين‌ها به جز يك مورد - علم واچيني روستاي پونسي املش - در فصل تابستان برگزار مي‌شوند كه همگي نشان از غم‌انگيز بودن آيين‌هاي تابستاني دارند.
«شيلان كشي» روستاي «كمني» در سرحدات سياهكل و لوشان نيز يكي از آيين‌هاي سوگواري و رايج در فصل تابستان است كه همه ساله در اين روستا برگزار مي‌شود كه برگزاري آن در سال 90 به جهت در ميان آمدن ماه مبارك رمضان به جاي آخرين جمعه مردادماه در تاريخ 18 شهريور برگزار شد.
معناي تحت‌اللفظي شيلان ‌كشي را هيچ يك از اهالي مناطق كوهستاني البرز نمي‌دانند - اين خود گواه بر قدمت طولاني اين آيين دارد - اما هر گاه اين واژه در برگزاري آييني به ميان مي‌آيد، خبر و نشان از مشاركت دسته‌جمعي روستايي براي پخت و پز غذايي نذري را به همراه دارد.
مردم روستاي كمني يكي، دو روز مانده به روز موعد خود را براي تهيه غذاي ناهار نذري آماده مي‌كنند، پس تهيه مقدمات در صبح روز مقرر هر چند خانوار كه نسبت خويشي نزديك‌تري به هم‌دارند، گوسفندي را كه روز پيشتر در حياط امامزاده ابوالحسني واقع در تپه‌اي به نام «گرده كول» قرباني كرده بودند، جهت پختن آبگوشت در اتاقك‌هايي كه با ورقه‌ها و لايه‌هاي سنگ‌هاي رسوبي بدون ملاط ساخته شده‌اند، آماده مي‌کنند.
اين اتاقك‌ها معمولا متعلق به چند خانوار است كه به آنها مسجد مي‌گويند و هر چند خانوار مراسم و فرايض فردي خود را در مسجدهاي شخصي خود كه در جوار امامزاده قرار دارد، برگزار مي‌كنند.
حدود ساعت 10 صبح مردان از ده هياتي را با خواندن نوحه در رثاي امام حسين(ع) به راه مي‌اندازند و در حالي‌كه برسينه مي‌كوبند، به طرف تپه گرده كول و بقعه امامزاده ابوالحسني مي‌روند.
پس از برگزاري مراسم سوگ و خواندن نوحه و مصيبت هر كدام از شركت‌كنندگان به سمت مسجدهاي خانوادگي خود مي‌روند تا در دادن غذاي نذري به زنان كمك كنند.
از ديگر نكته‌هاي بارز اين مراسم شركت مردمان تات‌نشين روستاهاي مجاور روستاي كمني در اين آيين مذهبي است كه از مسيرهاي صعب‌العبور و گاه خاكي و ناهموار براي شركت در اين آيين مي‌آيند كه مي‌توان از جمله به روستاهاي«لات»، «نوده» و «انبوه» اشاره كرد.
زنان و دختران اين سه روستا در اين روز با لباس‌هاي محلي و زيبايي كه احتمال مي‌رود مخصوص شركت در اين مراسم است، حضور پيدا مي‌كنند.
اگرچه همه خانواده‌ها آبگوشت نذري را براي اطعام ميهمانان مسجد‌هاي خود تهيه مي‌كنند اما كاملا همه كساني را كه در اين مراسم شركت دارند، زير نظر قرار مي‌دهند تا مبادا كسي يا غريبه‌اي گرسنه يا بدون خوردن غذا از اين مراسم بيرون برود.
روستاي كمني در گذشته جزو شهرهاي لوشان و رودبار بوده اما در حال حاضر اين روستا جزوي از خاك منطقه سياهكل به حساب مي‌آيد. مردم روستا بر اين باورند كه اهالي ده در گذشته‌هاي دور از طالقان به اين سامان كوچيده‌اند. شغل اصلي آنها دامداري است و در تهيه انواع لبنيات خصوصا پنير تبحر خاصي دارند و همگي به مانند مردم طالقان به زبان گيلكي تكلم مي‌كنند.