آیین های ایرانی 11
گاهشماري ايران باستان مهمترين منبع براي تحقيق و پژوهش درباره جشنها، مراسم و آيينها خيلي ديگر از رويدادها و باورهاي اقوام مختلفي است كه در فلات ايران زندگي ميكنند. اما متاسفانه اين مرجع و ماخذ در طول تاريخ به طور اساسي دچار تغييراتي شد كه همه معادلات و عوامل اصلي به وجود آمدن مراسم و جشنها را برهم ريخته است. بهعنوان مثال ميتوان به تقويم جلالي اشارهكرد كه منسوب است اين گاهشماري در دوران سلجوقيان به فرمان دربار و توسط عمرخيام نيشابوري تنظيم و تهيه شده است. تقويمي كه اگرچه نظر علمي يكي از بهترين نمونههاي علمي گاهشماري در تاريخ به شمار ميآيد اما بعد از رسمي شدن آن، به نحو گستردهاي حافظه گاهشماري و آييني ايراني درهم ريخت. با نگاهي اجمالي به آيينها و مراسم رايج در نواحي مختلف كشور ميتوان به جشن نوروزهاي مختلف در ماهها و فصول گوناگون برخورد كرد كه همگي نشان از آغاز سال نو در زماني به غير از اول بهار ميدهند.
در گذشته نهچندان دور بسياري از مراسم و اعياد ايراني براساس سنت ديرين به جاي گستره ملي به صورت محلي برگزار ميشد كه متاسفانه با شروع حكومت پهلوي اول و با تغييراتي كه در گاهشماري ملي صورت گرفت بهتدريج و با سرعت بيشتر به فراموشي سپرده شد و اين امر تا به امروز ادامه دارد.
يكي از اين آيينها جشن «تيرماه سيزده» است. اين آيين باستاني همه ساله در تمام مناطق البرز مانند مازندران، گيلان، قزوين، طالقان، الموت، گرگان، تهران و سمنان و تمام نقاطي كه جزو جغرافياي تاريخي ديلمان باستان بود، برگزار ميشد و در حال حاضر «تيرماه سيزده» در ميان كوهنشينان مازندران و شرق گيلان و بخشي از نواحي يادشده برگزار ميشود.
در برخي گاهشماريها از «تيرماه سيزده» بهعنوان نوروز ياد ميشود كه براساس شواهد موجود ميتواند درست باشد. به هر حال اين مراسم هماكنون همهساله در آبانماه در مازندران در ميان دامداران به صورت جدي برگزار ميشود.
«صادق كيا» درباره محاسبه ماههاي سال بر پايه گاهشماري فرس قديم در مازندران (تبرستان) مينويسد: «اكنون نوروز (مازندرانيها) در نيمهدوم «اونه ماه» (آبان ماه) و تيرماه آنان در پايـيز است و تيرگان را در پايـيز جشن ميگيرند.»
اغلب پژوهشگران معتقدند كه جشن تيرماه سيزده در واقع يادآور جنگ 12ساله سپاه ايران و توران و در نهايت پرتاب تيرو تعيين مرز ايرانشهر توسط آرش است كه گمان ميرود اين نظريه چندان پايه علمي و تحقيقي نداشته باشد كه پرداختن به اين موضوع در اين مجال نميگنجد.
يكي از مراسمي كه در اين جشن قابل اهميت است، تفال براساس اشعار اميري پازواري شاعر طبريگوي است كه اشعارش را در لحني كه به اميريخواني شهرت دارد در مراسم تيرماه سيزده ميخوانند و برمبناي مفاهيم اشعار كه دوبيتي هستند فالها را تفسير ميكنند.
از ديگر رسوم ويژه اين شب، چوبخوردن از لال است، كه به لالشو يا شب معروف است. در اين شب فرد خوشقدمي با لباس مبدل و صورت سياه شده و نقاب بسته، درحاليكه مانند لالها با كسي حرف نميزند به همراه چند نفر به خانههاي اهالي محل ميرود. اين شخص كه او را لال، لالمار و لال شيش ميگويند با تركهاي از درخت «تهدانه» ضربهاي به افراد خانه ميزند. او مخصوصا به سراغ زنان نازا، حيوانات اهلي نازا، دختران شوهر نكرده و درختان بيميوه ميرود و با تركه به آنها ميزند. يك نفر از حاضران پادرمياني كرده و ضمانت ميكند كه مثلا: اين زن يا آن درخت يا آن دختر را نزن. من ضمانت ميكنم كه باردار شود، ميوه بدهد، به خانه شوهر رود. صاحبخانهها، به آنان شيريني، گندم برشته، برنج، گردو پيسه گنده يا خوراك ديگر ميدهند.
اين مراسم به احتمال زياد بايد ريشه در باورهاي چوپاني داشته باشد. زيرا به نوعي ميخواهد بعد از زدن تركه افراد و بخت خفته را بيدار كند. مانند پاشيدن آب در جشن آبپاشان كه در ميان كشاورزان براي بيداري گياهي مرسوم است.
در ميان گالشها و كوهنشينان منطقه رحيمآباد رودسر در اين شب غذايي ميپزند كه به «كندم باغله» معروف است در گذشته انواعي از حبوبات را در خم بزرگي ميپختند و قطعه طلا را كه از افراد مختلف ميگرفتند در آن ميانداختند. بعد از پختن غذا مانند غذاي نذري در ميان اهالي پخش ميكردند و هرگاه طلا به شخص يا خانوادهاي ميرسيد، صبح فردا آن را به خانوادهاي كه غذا را ميپختند تحويل ميدادند. بعد به صورت علني ميگفتند كه امسال شانس و اقبال نصيب فلاني شده است. از ديگر ويژگي خاص اين شب در ميان دامداران مازندراني، بستن قراردادهاي كارگري و چوپاني است و حتي مبداء تاريخ قرارداد چوپاني كه معروف به «قراري» است، تعيين ميشد. البته ۱۵ مرداد را نوروزماه ميدانند كه به زمان قراري چوپانان هم مشهور است. گفتني است در سالهاي اخير در برخي مناطق روستايي در شرق گيلان و غرب مازندران اين مراسم به صورت مبتذل برگزار ميشود كه چندان پايه آييني و حقيقي ندارد.
در گذشته نهچندان دور بسياري از مراسم و اعياد ايراني براساس سنت ديرين به جاي گستره ملي به صورت محلي برگزار ميشد كه متاسفانه با شروع حكومت پهلوي اول و با تغييراتي كه در گاهشماري ملي صورت گرفت بهتدريج و با سرعت بيشتر به فراموشي سپرده شد و اين امر تا به امروز ادامه دارد.
يكي از اين آيينها جشن «تيرماه سيزده» است. اين آيين باستاني همه ساله در تمام مناطق البرز مانند مازندران، گيلان، قزوين، طالقان، الموت، گرگان، تهران و سمنان و تمام نقاطي كه جزو جغرافياي تاريخي ديلمان باستان بود، برگزار ميشد و در حال حاضر «تيرماه سيزده» در ميان كوهنشينان مازندران و شرق گيلان و بخشي از نواحي يادشده برگزار ميشود.
در برخي گاهشماريها از «تيرماه سيزده» بهعنوان نوروز ياد ميشود كه براساس شواهد موجود ميتواند درست باشد. به هر حال اين مراسم هماكنون همهساله در آبانماه در مازندران در ميان دامداران به صورت جدي برگزار ميشود.
«صادق كيا» درباره محاسبه ماههاي سال بر پايه گاهشماري فرس قديم در مازندران (تبرستان) مينويسد: «اكنون نوروز (مازندرانيها) در نيمهدوم «اونه ماه» (آبان ماه) و تيرماه آنان در پايـيز است و تيرگان را در پايـيز جشن ميگيرند.»
اغلب پژوهشگران معتقدند كه جشن تيرماه سيزده در واقع يادآور جنگ 12ساله سپاه ايران و توران و در نهايت پرتاب تيرو تعيين مرز ايرانشهر توسط آرش است كه گمان ميرود اين نظريه چندان پايه علمي و تحقيقي نداشته باشد كه پرداختن به اين موضوع در اين مجال نميگنجد.
يكي از مراسمي كه در اين جشن قابل اهميت است، تفال براساس اشعار اميري پازواري شاعر طبريگوي است كه اشعارش را در لحني كه به اميريخواني شهرت دارد در مراسم تيرماه سيزده ميخوانند و برمبناي مفاهيم اشعار كه دوبيتي هستند فالها را تفسير ميكنند.
از ديگر رسوم ويژه اين شب، چوبخوردن از لال است، كه به لالشو يا شب معروف است. در اين شب فرد خوشقدمي با لباس مبدل و صورت سياه شده و نقاب بسته، درحاليكه مانند لالها با كسي حرف نميزند به همراه چند نفر به خانههاي اهالي محل ميرود. اين شخص كه او را لال، لالمار و لال شيش ميگويند با تركهاي از درخت «تهدانه» ضربهاي به افراد خانه ميزند. او مخصوصا به سراغ زنان نازا، حيوانات اهلي نازا، دختران شوهر نكرده و درختان بيميوه ميرود و با تركه به آنها ميزند. يك نفر از حاضران پادرمياني كرده و ضمانت ميكند كه مثلا: اين زن يا آن درخت يا آن دختر را نزن. من ضمانت ميكنم كه باردار شود، ميوه بدهد، به خانه شوهر رود. صاحبخانهها، به آنان شيريني، گندم برشته، برنج، گردو پيسه گنده يا خوراك ديگر ميدهند.
اين مراسم به احتمال زياد بايد ريشه در باورهاي چوپاني داشته باشد. زيرا به نوعي ميخواهد بعد از زدن تركه افراد و بخت خفته را بيدار كند. مانند پاشيدن آب در جشن آبپاشان كه در ميان كشاورزان براي بيداري گياهي مرسوم است.
در ميان گالشها و كوهنشينان منطقه رحيمآباد رودسر در اين شب غذايي ميپزند كه به «كندم باغله» معروف است در گذشته انواعي از حبوبات را در خم بزرگي ميپختند و قطعه طلا را كه از افراد مختلف ميگرفتند در آن ميانداختند. بعد از پختن غذا مانند غذاي نذري در ميان اهالي پخش ميكردند و هرگاه طلا به شخص يا خانوادهاي ميرسيد، صبح فردا آن را به خانوادهاي كه غذا را ميپختند تحويل ميدادند. بعد به صورت علني ميگفتند كه امسال شانس و اقبال نصيب فلاني شده است. از ديگر ويژگي خاص اين شب در ميان دامداران مازندراني، بستن قراردادهاي كارگري و چوپاني است و حتي مبداء تاريخ قرارداد چوپاني كه معروف به «قراري» است، تعيين ميشد. البته ۱۵ مرداد را نوروزماه ميدانند كه به زمان قراري چوپانان هم مشهور است. گفتني است در سالهاي اخير در برخي مناطق روستايي در شرق گيلان و غرب مازندران اين مراسم به صورت مبتذل برگزار ميشود كه چندان پايه آييني و حقيقي ندارد.
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۰ ساعت 17:2 توسط علی خوش تراش
|
من درباره ای ندارم همه حرف های من در باره دیگران است ...